نکته اول پیش از این گفتیم که نگاه رهبر معظم انقلاب به بدبینی به آمریکا به عنوان یک مجتهد دینی مبتنی بر نص و به عنوان یک سیاستمدار کارکشته مبتنی بر تجربه تاریخی است و این یک موضوع راهبردی و معرفتی قلمداد میشود. علت فراز و فرود در تصمیمگیریها هم پیش از این توضیح داده شد که به شرایط و اقتضائات زمانی و مکانی باید توجه کرد. زمانی رهبری مذاکره را منع میکردند که آمریکا با اشتباه محاسباتی فکر میکرد ایران ضعیف شده و میتواند با بالا نگهداشتن چماق تهدید مذاکرهای تحکمی بر تهران تحمیل کند و لذا این موضوع به همراه بدعهدیها و بیعملیهای گذشته منع اولیه را شکل داد اما زمانی که آنها در نامهنگاری به ایران از شرایط تحمیلی کوتاه آمدند، با تغییر موضوع، تبعا حکم اولیه هم شکست و مذاکره غیرمستقیم به امید گرهگشایی برای مردم مجاز شد که اگر نتیجه دلخواه حاصل شد فبهالمراد و الا سنجشی دوباره از عملکرد و ادعای آمریکاییها در منظر دنیا انجام شده و بصیرتی مجدد برای ملت ما حاصل خواهد شد.
نکته دوم از ویژگیهای بارز در تصمیمات رهبر معظم انقلاب پرهیز از غلبه هیجانات و احساسات بر تصمیمگیریها بوده است. ممکن است اگر امر نفسانی و مسائلی مانند اعتبار شخصی در تصمیمگیریها غلبه یابد شیوه تصمیم و بالتبع عمق آن نیز تغییر کند. این موضوع از تمایزات فقیه با یک حاکم اقتدارگرا است که تلاش میکند بیشینه منفعت جامعه را بر محبوبیت و یا اعتبار شخصی مقدم بدارد.
نکته سوم که باز از نگاه معرفت گرایانه و هستی شناسی رهبری برداشت می شود این است که منفعت جامعه اسلامی را نباید فدای محبوبیت مقطعی و یا اعتبار شخصی نمود؛ چرا که در اندیشه اسلامی عزت دهی و اعتباربخشی به انسانها، یک امر الهی و مبتنی بر نص الهی در قرآن، یعنی « تُعِزُّ مَن تَشأُ وتُذِلُّ مَن تَشأُ بِیَدِکَ الخَیرُ » است.
نکته آخر مبتنی بر آن چه گفتیم ممکن است حاکم اسلامی و ولی فقیه جامعه برای رسیدن به مطلوب حداکثری از آن چه مطلوب برای شخص خویش است گذر کند و تجربه نشان داده است تکیه بر اصول و پرهیز از فردگرایی، در بلندمدت آثار بیشتری داشته است.
منبع: پرسمان هفته شماره 3